ایران و جهان

خودکشی لس‌آنجلسی‌ها در «طنطوره»/سقوطی که در سراب«سعودی» رقم خورد!

خبرگزاری مهر – گروه هنر: بالاخره پای موسیقی فارسی آن هم از نوع آن ور آبی و به اصطلاح لس‌آنجلسی، با دلبخواه محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی و در چارچوب چشم انداز فرهنگی این کشور تا سال ۲۰۳۰ با کلید واژه «موسیقی بدون مرز» به جشنواره زمستانه «طنطوره» باز شد؛ اتفاقی که طبق پیش‌بینی‌ها با واکنش به‌شدت تند و تیز ایرانیان داخل کشور قرار گرفت و تبدیل به یک رسوایی برای خوانندگان لس‌آنجلسی شد.

اتفاقای که شاید برای برخی از این خوانندگان که تاکنون و لااقل در ظاهر برای وطن هم می‌خوانند اما در کمال بهت و حیرت در این بازی وارد شدند، کمی غیرمنتظره هم به نظر می‌رسید.

شاید آن‌ها اصلاً فکر نمی‌کردند در روزگار شیوع یک ویروس ویرانگر به نام «کرونا» که همه دنیا را درگیر خود کرده، کسی نسبت به حضورشان در شمال غربی کشوری که سیاست‌هایش همواره به سمت تخریب و تضعیف مردم شریف ایران بوده است واکنش نشان دهد اما این حرکت به اندازه‌ای ضد نگاه و غیرت ملی بود که حتی بی اعتقاد ترین‌ها نیز نسبت به آن واکنش نشان داده‌اند.

طی روزهای گذشته دست‌اندرکاران جشنواره زمستانی «طنطوره» عربستان سعودی که یک جشنواره فرهنگی سالانه جدیدالتاسیس در راستای اهداف ولیعهد سعودی برای اجرایی شدن چشم‌انداز ۲۰۳۰ این کشور است، در ادامه ماجراجویی‌هایی فرهنگی و بی هویت خود، طی دو شب مجموعه کنسرت‌های «موسیقی بدون مرز» را در شهر «العلا» منطقه‌ای در شمال غربی عربستان برگزار کردند. اما اتفاق عجیب زمانی افتاد که کلید واژه «موسیقی بدون مرز» شامل خوانندگانی ایرانی شد که تعدادی از آن‌ها طی دهه‌های اخیر در موسیقی به اصطلاح لس‌آنجلسی فعالیت داشتند، برخی هم تازه در جریان موسیقی مبتذل، ریشه دوانده و به شهرتی رسیده‌اند.

جشنواره «طنطوره» به‌دنبال چیست؟

جشنواره زمستانی «طنطوره» آن گونه در توضیح اهدافش آمده است: «یک جشنواره فرهنگی سالانه است که در شهرقدیمی «العلا» واقع در شمال غربی عربستان سعودی برگزار می‌شود. اولین دوره این رویداد از ۲۱ دسامبر سال ۲۰۱۸ آغاز شده که طی آن مجموعه کنسرت‌های هشت هفته‌ای برای هنرمندان شناخته شده دنیای موسیقی از جمله آندره بوچلی خواننده ایتالیایی، یانی آهنگساز و نوازنده یونانی، رنو کیبسون نوازنده مطرح فرانسوی و برخی دیگر از هنرمندان برای مخاطبانی که هنوز از نوع دعوت و حضور آن‌ها اطلاع چندانی دردست نیست، یا برگزار شده یا برگزار می‌شود. دوره دوم این فستیوال نیز از روز ۱۹ دسامبر سال ۲۰۱۹ آغاز شد و دوره سوم نیز چندی پیش با حضور خوانندگان ایرانی یا به اصطلاح لس‌آنجلسی برگزار شد. نام جشنواره «طنطوره» الهام گرفته شده از یک منطقه باستانی واقع در شهر قدیمی العلا است که توسط افراد محلی به عنوان نشانگر تغییر فصل استفاده می‌شود.»

به طور حتم و همان گونه که در گزارش‌ها و تحلیل‌های رسانه‌ای بارها و بارها روی آن تاکید شده، اهدافی که ولیعهد عربستان برای برگزاری این جشنواره طراحی کرده ریشه در سوگیری‌های فرهنگی و هنری مبتنی برای اعتقادات اجتماعی و مذهبی نیست بلکه در واقع حرکتی متکی‌بر پول‌های کلان است که تلاش دارد برای یک رژیم طردشده در جهان، اعتباری پوشالی فراهم بیاورد.

کما اینکه بسیاری معتقدند حرکت‌های نمایشی دیگری مانند «لغو ممنوعیت رانندگی برای زنان»، «آزاد کردن سینما»، «پخش موسیقی به صورت عمومی» و مواردی از این دست هم گام‌هایی از پیش تعیین و طراحی شده برای تبدیل شدن آقای ولیعهد جوان به قدرت اول عربستان است. سیاست‌بازی که این بار سراغ عرصه پرزرق و برق هنر موسیقی آمده است. این تحرکات دربرگیرنده نشانه‌های مهمی است که می‌تواند شروع کننده یک جنگ تمام عیار فرهنگی و تفرقه افکنی میان افکاری در منطقه باشد که از آن قطعاً بوی خوبی به مشام نمی‌رسد.

حالا نقش‌آفرینی چند خواننده ایرانی در این زمین بازی آن هم به نفع رقیب و بدخواه ملت ایران، معنایی جز «هنر فروشی» و تلخ‌تر از آن «وطن فروشی» می‌تواند داشته باشد؟

انتقادات به حرکتی که حتی قابل «توجیه» هم نیست!

به هر حال مجموعه برنامه‌های «کنسرت ترانه‌های فارسی» در قالب جشنواره زمستانی «طنطوره» با حمایت کامل ولیعهد و به احتمال فراوان دستمزدها و بریز وبپاش‌های نجومی به خوانندگان حاضر در این برنامه برگزار شد. اما آنچه در این میان بعد از برگزاری کنسرت‌ها مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت، واکنش‌های بسیار تند و تیز جریان‌های مختلفی از مخاطبان و حتی طرفداران ایرانی برخی از این خوانندگان در فضای مجازی بود که اگر نگوییم به طور کامل اما طیف بسیاری از این طرفداران و مخاطبان انتقادات فراوانی نسبت به این سفر پرحاشیه به خوانندگان محبوبشان داشتند. به شکلی که طی روزهای اخیر و بعد از برگزاری کنسرت‌ها این هجوم کامنت و پیام‌های مختلف طرفداران و دنبال‌کنندگان بود که انواع و اقسام انتقادات خود را نسبت به این سفر پرحاشیه روا داشتند و این خوانندگان را در شرایطی قرار دادند که «توضیح» یا «توجیه» درباره آنچه انجام داده‌اند را برایشان دشوار می‌کند.

مگر برخی از این خوانندگان نبودند که در بسیاری از کنسرت‌هایشان دم از «خلیج همیشگی فارس» می‌زدند اما در کنسرت‌های «موسیقی بدون مرز» حتی نامی از آنچه خود به آن اعتقاد داشتند نمی‌بردند؟ پس چه شد که در این برنامه‌ها حرفی از خلیج فارس و کلید واژه‌های مشابه به میان نیامد؟ آیا دلارهای عربستانی زیباتر از کلیدواژه «خلیج فارس» بودند که به یک مرتبه به فراموشی سپرده می‌شود؟

این جنس واکنش‌های توأم با افسوس و انزجار در فضای مجازی، محدود به یک گروه و نگاه خاص نیست؛ به‌نوعی گویی ملاک اعتراض به این اقدام خوانندگان لس‌آنجلسی صرفاً علاقمندی و دل‌بستگی به «ایران» بوده است و نه هیچ چیز دیگر نکته جالب ماجرا فارغ از هرگونه تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی که بر این جریان می‌توان متصور بود، واکنش عصبانی کاربرانی بود که در کامنت‌های مختلف خود برای خوانندگان محبوبشان با تمام وجود انزجار خود را از حضور خواننده محبوبشان با مضامینی چون «نداشتن حس خوب از برگزاری کنسرت در عربستان»، «فقدان آگاهی دعوت‌شدگان فستیوال از دلایل دعوتشان به یک فستیوال هنری»، «حاضر شدن در یک فستیوال آن هم در یک شرایط بحرانی با ریال‌های عربستانی»، «حضور خواننده داعیه‌دار صلح و آزادی در کشور ضد صلح و آزادی»، «بی‌غیرت خواندن یک خواننده برای حضور در یک کنسرت زمستانی با پول دولت عربستان»، «انتقاد از برگزاری کنسرت در کشوری که بر سر فاجعه منا هیچ عذرخواهی از ملت ایران نکرد»، «تحت فشار قرار گرفتن از سوی برخی برای برگزاری کنسرت در جایی که کودکان بی‌گناه یمنی را به قتل رسانده‌اند»، «نوکر انگاشته شدن خوانندگان کنسرت برای پادشاه عربستان که شبانه روز مردم یمن را بمباران می‌کنند» اعلام کردند.

کاربری در صفحه شخصی یکی از این خوانندگان نوشته است: «من خیلی بهت ارادت داشتم ولی از روزی که شنیدم می‌خوای بری عربستان هر روز خدا خدا می‌کردم نظرت عوض شه. خیلی ناراحتم که تو کشوری واسه موشک و جنگ خوندی که کارخونه‌های شیرخشک یمن رو هم با موشک زده!» کاربری دیگر هم از همین زاویه این خواننده جوان را مورد عتاب قرار داده و آورده است: «روی استیج سعودی‌ها از رویای آزادی و دنیای جنگ و بمب و موشک برای خواب کودک نمی‌سازه خوند، اونم جایی که آزادی توش یه جو که و حاکمانش هر روز دارن از اروپای متمدن و آمریکای دوست داشتنی، بمب و موشک می‌خرند و روی سر مردم یمن و خواب کودکانشون می‌ریزند! زهی وقاحت!» و دیگری که صریح‌تر نوشته است؛ «رفتی از دنیای بدون جنگ برای کسی می‌خونی که چند ساله یمن رو قتل عام کرده؟ واقعاً متأسفم بن سلمان قاتل چقدر پول داده بهتون که غیرت رو ارزون فروختید؟»

طرفدار یکی دیگر از این خوانندگان لس‌آنجلسی هم در کامنت‌های خود خطاب به خواننده پیش‌تر محبوب خود نوشته‌است؛ «لعنت به دلارهایی که مردمتونو بهش فروختید و شدید نوکر پادشاه عربستانی که شبانه روز مردم مظلوم یمن رو بمباران می‌کنه!! شما که بهترین بودید و هستید تو موسیقی، نباید اینکارو می‌کردید! راستی خلیج فارس‌مون رو به دلارهای پادشاه عربستان فروختید یا نه!؟ ناامیدمون کردید خیلی هم بد!!!» و دیگری که نوشته است: «مرد باش، مرد باش…. شرف داشته باش! اسمه خلیج فارس رو بیار اما مرد باش. هرچند که دلارا دست و پا شل کنه لامصب!»

از این دست واکنش‌ها در صفحات شخصی خوانندگان حاضر در این حرکت وطن‌فروشانه اصلاً کم نیست و نکته قابل تأمل اینکه این جنس واکنش‌های توأم با افسوس و انزجار در فضای مجازی، محدود به یک گروه و نگاه خاص نیست؛ به‌نوعی گویی ملاک اعتراض به این اقدام صرفاً علاقه‌مندی و دل‌بستگی به «ایران» بوده است و نه هیچ چیز دیگر.

پارادوکس حرف و عمل درخوانندگان لس‌آنجلسی

پیروز ارجمند آهنگساز و مدرس دانشگاه در حوزه اتنوموزیکولوژی با اشاره به حضور خوانندگان مطرح موسیقی پاپ یا به اصطلاح «لس آنجلسی» در جشنواره موسیقی «طنطوره» عربستان به خبرنگار مهر گفت: اولین پرسشی که می‌توان مطرح کرد این است که آیا هنرمندان در هر شاخه‌ای که فعالیت می‌کنند، وظیفه دارند به مطالبات، اعتقادات، باورها و خواست مردم و مخاطبانشان توجه کنند؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا گروه هنرمندان پاپیولار یا مردم‌پسند را از گروه هنرمندان خاص که مخاطب خاص دارند متمایز کنیم.

وی ادامه داد: گروهی که مخاطب خاص دارند طبیعی است هنرشان از وجوه هنری بیشتری برخوردار است و به اصطلاح هنری‌تر و انتزاعی‌تر است. گروه هنرمندان پاپ به تولید اثر برای مخاطب عام می‌پردازند. زبان اثر هنری‌شان برای مردم قابل فهم‌تر است و اقتصاد هنرشان وابسته به میزان حمایت مردم است. به همین دلیل هر تفکر و عملی که انجام می‌دهند بدون توجه به خواست مردم معنی ندارد.

ارجمند افزود: دو عامل اصلی «مردمی بودن» و «مردم پسند بودن» شاخص‌های اصلی یک گروه و خواننده موسیقی پاپ است. تعریف چند وجهی از موسیقی پاپ بر سه محور؛ «محتوای مردمی داشتن ترانه‌ها»، «برای مردم تولید کردن» و «انگیزه کسب سود از مردم» استوار است. بنابراین موسیقیدان پاپ بدون توجه به خواست و سلیقه مردم اعتباری ندارد.

مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت ارشاد در ادامه گفت: از منظر توجه به نظریه «زیست چند گفتمانی» نمی‌توانیم هنرمندان را وادار به کاری کنیم که ما می‌گوییم و اساساً این خواسته با اصل دموکراسی موسیقایی ناسازگار است، ولی می‌توانیم «منتقد عملکرد» این گروه از موسیقی‌دانان باشیم و در نحوه حمایت از آنان مدل رفتاری‌مان را تعیین کنیم. بنابراین، نگاه انتقادی من به حضور موسیقی‌دانان به اصطلاح لس‌آنجلسی در جشنواره العلا عربستان که به مناسبت سالروز تولد پادشاه عربستان برگزار می‌شود و اختصاص دو شب از برنامه به اجرای هفت خواننده ایرانی است. در حالی که بخش مهمی از درآمد این گروه از موسیقی‌دانان، توسط پارسی‌زبانان، خصوصاً ایرانیان داخل و خارج از کشور تامین شده و اساس حیات هنری و فلسفه وجودی این خوانندگان وابسته به حمایت‌های معنوی و مادی طرفدارانشان است.

خوانندگانی که دست به «خودکشی حرفه‌ای» زدند!

ارجمند تأکید کرد: بنابراین به نوعی «خودکشی حرفه‌ای» کردند و بدون توجه به خواست و نظر همین گروه از مخاطبان، در کشوری موسیقی اجرا کردند که به دلایل زیادی مورد نقد اکثریت ایرانیان است. خارج از اختلاف‌های سیاسی دولت‌های ایران و عربستان، مردم ایران، در طول تاریخ معترض سیاست‌های فرهنگ ایران‌ستیزی حکام عربستان بوده‌اند. طبیعی است حکومت عربستان هیچ‌گاه فرهنگ و تمدن ایران را ارج نگذاشته و به نوعی حتی سعی در نفوذ فرهنگی هم داشته است. از سویی نام جعلی برای خلیج عربی به کار می‌برد و از سویی دیگر حاکمیت قانونی ایران بر جزایر سه گانه را نمی‌پذیرد و در رفتارهایی که با ایرانیان در عربستان داشته کرامت و شأن هموطنانمان را رعایت نمی‌کند.

این کارشناس موسیقی افزود: عربستان همچنین از نظر رعایت موارد مربوط به نقض قوانین حقوق بشری و جنگ‌افروزی‌هایی که در سال‌های طولانی داشته، تصویری منفی از خودش در ذهن مردم ایران ایجاد کرده است. چگونه خواننده‌ای که ترانه «خلیج فارس» را خوانده، در کشور عربستان و برای کسانی می‌خواند که اساساً نام خلیج فارس را به رسمیت نمی‌شاسند. شادمهر عقیلی خواننده ترانه «رویایی دارم» که به جنگ اعتراض دارد در کشوری اجرا می‌کند که جنگ افروزی کرده است. خوانندگانی که ظاهراً پیام آنها صلح و مهربانی ست، بدون توجه به آنچه که مانیفست خودشان بوده در یک روش پارادوکسیکال در عربستان و در حالی که مخاطبان ایرانی امکان حضور نداشتند در سالن‌های نسبتاً خالی برنامه اجرا کردند. این تناقض مورد توجه و نقد طرفداران این خوانندگان قرار گرفته است.

ارجمند: دعوت ولیعهد عربستان از خوانندگان لس آنجلسی برای حضور در جشنواره طنطوره و فرستادن یک هواپیمای اختصاصی و اجرا در سالنی که تماشاگر ایرانی کمی در آن حضور دارد نشان دهنده حمایت از موسیقی ایرانی نیست. اینها و نوع رفتاری که با هنرمندان حاضر در این فستیوال شده نشان می‌دهد مساله دیگری در کار است و آن نفوذ فرهنگی و استمرار بر مقابله با فرهنگ و تمدن ایران است ارجمند در بخش دیگری از صحبت‌های خود به چرایی و مانیفست خوانندگان و آهنگسازان موسیقی لس‌آنجلسی بعد از مهاجرت از ایران پرداخت و گفت: «دیک هبدایج» که از فارغ‌التحصیلان مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام بریتانیا است، نظریه هویت آفرینی در فرهنگ مسلط را مطرح می‌کند. تاکید بر نقش مهم این نوع موسیقی در هویت‌یابی خرده فرهنگ‌های مهم جامعه معاصر نظیر گروه‌های جوانان و حتی گروه‌های قومی است. این گروه‌ها در وهله اول پیش از اینکه به تولید سرمایه فکر کنند، به تولید موسیقی به عنوان یک شیوه ابزار هویت و مقاومت در برابر فرهنگ مسلط یا فرهنگ میزبان می‌پردازد». هر چند درادامه، کسب سود از موسیقی در کنار هویت یابی هم صورت می‌گیرد.

وی افزود: این موضوع در نظریه‌های پسااستعماری هم مورد توجه قرار گرفته است. موسیقی سیاهپوستان آمریکا یا ایرانیان مهاجر یا به اصطلاح لس‌آنجلسی در دهه هفتاد میلادی از این گونه هستند. هنرمندان فعال این حوزه در دهه‌های گذشته تلاش کرده‌اند تا با تکیه بر همین اصل، موسیقی پاپ ایرانی – غربی را پیش روی مخاطبان قرار دهند که هدفش مقابله با جامعه غربی و دنباله روی از هویت ایرانی‌شان بود. حالا اینکه آیا در این راه موفق بوده‌اند یا خیر خود نیازمند ارائه مطالب دیگری است که می‌تواند محل بحث جداگانه ای داشته باشد.

این آهنگساز با اشاره به نحوه فعالیت خوانندگان لس‌آنجلسی در آمریکا توضیح داد: ما باید در ابتدا بدانیم اصلاً اقتصاد این گروه هدف در سه دوره تاریخی حضور در آمریکا چگونه تامین شده است؟ که اگر بخواهیم به این پرسش پاسخ بدهیم باید اذعان کنیم که اکثریت این خوانندگان وابستگی مطلق به مردمان پارسی زبانی داشتند که چه در حوزه آلبوم و چه در حوزه برگزاری کنسرت در آمریکا و اروپا و بعدها در کشورهای همسایه ایران، تبدیل به جریان اصلی حمایت اقتصادی از آن‌ها شدند. اما در این راه موضوع مهم نحوه استفاده از ابزارهای اقتصادی است که نباید جریان اصلی موسیقی و نقش و تکلیف خواننده یا آهنگساز ایرانی را زیر سئوال ببرد. شرایطی که هم اینک هم می‌تواند در جریان سفر خوانندگان ایرانی به عربستان مورد توجه قرار گیرد.

وی تاکید کرد: دعوت ولیعهد عربستان از خوانندگان لس‌آنجلسی برای حضور در جشنواره طنطوره و فرستادن یک هواپیمای اختصاصی و اجرا در سالنی که تماشاگر ایرانی کمی در آن حضور دارد نشان دهنده حمایت از موسیقی ایرانی نیست. اینها و نوع رفتاری که با هنرمندان حاضر در این فستیوال شده نشان می‌دهد مساله دیگری در کار است و آن نفوذ فرهنگی و استمرار بر مقابله با فرهنگ و تمدن ایران است که دولت عربستان در این چند سال به دنبال آن بوده است.

این کارشناس موسیقی در پایان تأکید کرد: به اعتقاد من حتی حضور خوانندگانی که به این کشور سفر کردند و با در نظر گرفتن ترانه‌ها و مضامین برخی از آثارشان نوعی پارادوکس را در بین طیف زیادی از طرفداران و شنوندگانشان ایجاد نمودند می‌تواند زنگ خطری برای ادامه فعالیت‌هایشان و ریزش جدی مخاطبانشان باشد. شاید مخاطبان این خوانندگان، از این پس در انتخاب خود برای طرفداری از یک خواننده تجدید نظر هم بکنند زیرا تاریخ نشان داده که وقتی هنرمندان از مردم دور شدند، در بسیاری از موارد توان بازگشت به آغوش آن‌ها و پذیرش عام را دیگر نداشتند.


منبع: مهر

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا