ایران و جهان

گوینده‌های بزرگی که رفته‌اند جانشین ندارند/ هندی‌باز هستم

خبرگزاری مهرگروه هنر-صادق وفایی: در پرونده گفتگوهای تفصیلی با دوبلورها و گویندگان پیشکسوت به گفتگو با مینو غزنوی نشستیم تا زوایای دیگری از تاریخ این هنر را در کشورمان کندو کاو کنیم. در قسمت اول گفتگو با مینو غزنوی گوینده پیشکسوت درباره شروعِ کار این گوینده در حوزه دوبلاژ و کار با مدیران دوبلاژ بزرگ و فقیدی چون عطاالله کاملی، پرویز بهرام و احمد رسول‌زاده صحبت کردیم.

چگونگی رشد و شکوفا شدن این گوینده در کار دوبله و سپس گسترش فعالیت‌هایش در این حوزه از دیگر موضوعاتی بود که در قسمت اول گفتگو به آن‌ها پرداختیم اما در قسمت دوم، درباره دوبله سریال خاطره‌انگیز «قصه‌های جزیره» و مدیر دوبلاژش رفعت هاشم‌پور صحبت می‌شود. همچنین درباره کار برخی از گویندگانی که از ایران رفته و در شبکه‌ای ماهواره‌ای فعالیت می‌کنند مطالبی مطرح می شود.

اما در ادامه درباره برخی از گویندگان قدیمی هم که مهاجرت کرده و این روزها دیگر فعالیت ندارند، بحث و گفتگو کردیم. در بخش دوم درباره دوبله فیلم‌های هندی و سریال‌های کره‌ای هم صحبت شد زیرا صدای غزنوی را روی بسیاری از بازیگران زن هندی و کره‌ای دیده‌ایم و او خود را یک هندی‌باز و علاقه‌مند پر و پاقرص فیلم‌های هندی معرفی می‌کند. رقابت این سینما با سینمای آمریکا از جمله مواردی است که غزنوی در دفاع از فیلم‌های هندی مطرح می‌کند.

نکته دیگری که در این بخش گفتگو مطرح شد، بررسی نقطه‌نظر برخی از گویندگان و مخاطبان درباره پایین آمدن سطح دوبله به دلیل فیلم‌ و سریال‌های کره‌ای بود که غزنوی چندان با آن موافق نیست و مشروح نقطه‌نظراتش را در این باره در گفتگو می‌خوانید.

مساله برگزاری کلاس‌های آموزشی دوبله و افقی که پیش روی این هنر ترسیم می‌شود از جمله موضوعاتی بود که بخش دوم و پایانی گفتگویمان با این گوینده قدیمی به آن‌ها اختصاص داشت.

در ادامه مشروح بخش پایانی گفتگو با مینو غزنوی را می‌خوانیم:

* خانم غزنوی برخی از گویندگان نسل سوم و دیگر گوینده‌ها معتقدند که فیلم‌ و سریال‌های کُره‌ای،‌ سطح کار را پایین آورده و دوبله را زمین زده‌اند. شما این را قبول دارید؟

-نمی‌شود گفت دوبله را خراب کرده اند. به هر حال، این آثار بیننده دارند.

* شما این بینندگان را در چه گروهی طبقه‌بندی می‌کنید؟ مثلا می‌شود گفت جزو عوام هستند؟

-ببینید، من خانم دکتر یا آقای دکتری سراغ دارم که عاشق فیلم کره‌ای هستند؛ می‌شناسمشان که می‌گویم و از من می‌پرسیدند فیلم جدید کره‌ای ندارید؟ یعنی شیفته این سریال‌ها هستند. یک نمونه‌اش همین سریال «جواهری در قصر» یا یانگوم بود که هنگام پخشش، خیابان خلوت می‌شد. خب چه کسی این سریال را می‌دید؟ بیشتر مردم! شما نمی‌توانید تقسیم‌بندی کنید. زمانی که خیابان خلوت می‌شود، یعنی همه می‌بینند. دکترها و مهندس‌ها هم می‌بینند، آن خانم خانه‌دار هم که در خانه است، می‌بیند.

* دوبله خیلی تاثیر دارد. اگر این مدیردوبلاژها و گوینده‌ها نباشند، با وجود زیرنویس، فکر نمی‌کنم کسی سریال کره‌ای ببیند!

-درست است که گوینده کار را ارتقا می‌دهد اما به هر حال این آثار بیننده دارند. خیلی از فیلم‌ها بوده که دوبله شده‌اند اما بیننده ندارند.

* «جواهری در قصر» را خانم شکوفنده دوبله کرد؟

-بله. ایشان خیلی از سریال‌های کره‌ای را دوبله کرده طوری که می‌شود گفت دیگر زبان کره‌ای را یاد گرفته است. (می‌خندد)

* پس چندان قائل به این نیستید که وضعیت فعلی یا کاهش سطحی که درباره دوبله می‌گویند، به دلیل فیلم‌های کره‌ای است.

-نه. به دلیل فیلم کره‌ای نیست به این دلیل است که فیلم‌های خیلی بد آمده‌اند؛ فیلم‌هایی که سطح توقع مردم را پایین آورده‌اند. اصلا بگوییم سطح فیلم‌ها پایین و در حد فیلم کره‌ای است اما توجه کنیم که سطح توقع مردم تا این حد پایین آمده است. فیلم کره‌ای، دوبله را پایین نیاورده است. گوینده یا مدیر دوبلاژ کارش را انجام می‌دهد، این سطح توقع مردم است که پایین آمده. شما به سریال‌هایی که تلویزیون خودمان می‌سازد، توجه کنید تا ببینید اوضاع از چه قرار است.

* مشکلشان کجاست؟ بازی‌ها، کارگردانی یا …

-آن‌ها که به جای خود، اما داستان‌هایمان، داستان‌های خوبی نیستند. باعث غم و اندو هستند و موجب شادی نمی‌شوند، اما به هر حال دارند زحمت‌شان را می‌کشند.

* یک بحث مهم در این روزهای دوبله، برگزاری کلاس‌های آموزشی برای هنرجویان جوان است. شما، تورج مهرزادیان، چنگیز جلیلوند و تعدادی دیگر از گوینده‌ها کلاس‌های آموزشی دارید در حالی که برخی گویندگان قدیمی مثل شهروز ملک‌آرایی یا پرویز ربیعی با این مساله مخالفند و می‌گویند گوینده باید مثل قدیم بیاید اول یکی دوسالی به کار بزرگ‌ترها نگاه کند و بعد تازه یک کلمه یا جمله بگوید و کار را از طریق کارآموزی یاد بگیرد.

-من نمی‌خواستم این‌کار را بکنم اما آن‌قدر به من گفتند که شروع کردم. باور نمی‌کنید چقدر زیاد هستند. من اصلا قرار نیست این همه آدم را تعلیم بدهم اما این‌قدر ثبت‌نام و اصرار زیاد است که نمی‌شود امتناع کرد. یک مساله هم هست و آن هم این‌که، دوبله برایشان مثل کار تلویزیون جذاب است و فکر می‌کنند اگر بیایند یاد بگیرند، همین فردا وارد تلویزیون می‌شوند.

من هنرجوهایی داشتم که از قم یا تبریز می‌آمدند. فکرش را بکنید این‌قدر علاقه داشتند که صبح کارهایشان را می‌کردند و راه می‌افتادند از این شهرها می‌آمدند تا در کلاس شرکت کنند. صدای خوبی هم داشتند. یاد هم گرفتند. این‌ها می‌توانند در رادیوی شهر خودشان کار کنند. حتما که نباید در دوبله باشند!

من هنرجوهایی داشتم که از قم یا تبریز می‌آمدند. فکرش را بکنید این‌قدر علاقه داشتند که صبح کارهایشان را می‌کردند و راه می‌افتادند از این شهرها می‌آمدند تا در کلاس شرکت کنند* پس تفاوت‌های کار رادیو و دوبله چه می‌شود؟

-درست است، اما یاد گرفته‌اند درست حرف بزنند. یعنی درست حرف‌زدن را یاد گرفته‌اند و حرف‌زدنشان با یک آدم عادی فرق می‌کند.

* به نظرتان نیازی به برگزاری چنین کلاسی با چنین عنوانی است؟‌ فن بیان را که جاهای دیگر هم آموزش می‌دهند.

-فن‌بیان جدا از دوبله نیست. فن‌بیان، اولِ این کار است. در دوره‌های پیشین کلاس من، اول یک مربی، فن بیان را به بچه‌ها آموزش می‌داد، بعد من کار دوبله را به آن‌ها یاد می‌دادم اما الان خودم فن بیان را آموزش می‌دهم. فن بیان، یاد می‌دهد که چطور حرف بزنند، صدا را از کجا بیرون بدهند و بعد کم‌کم فیلم‌دیدن و حرف‌زدن را یاد می‌دهم. کسانی که واقعا اشتیاق و توانایی‌اش را دارند، چه اشکالی دارد این‌گونه آموزش ببینند؟

به تازگی جام‌جم تست گرفته و عده‌ای را انتخاب کرده است. ۲ سال پیش تست گرفتند و یک‌سری واجد شرایط بودند حالا چه اشکالی دارد که کلاس رفته باشند. این مساله، کار را تسریع می‌کند. کسی که یاد گرفته و آمده، می‌تواند در جام‌جم کار کند، سریع‌تر هم می‌تواند راه بیفتد. زمانی که من آمدم، بچه بودم و تست ندادم اما آن‌زمان سندیکا و انجمن گویندگان، تست می‌گرفت و صداهایی را که می‌خواست انتخاب می‌کرد، با آن‌ها کار می‌کرد، گویندگی را یادشان می‌داد و آن‌ها هم سر کار می‌آمدند.

* من کار برخی گویندگان جوانی را که این‌روزها در کنار بزرگ‌ترها و پیشکسوت‌ها گویندگی می‌کنند، بررسی کرده‌ام. نمی‌دانم چرا اما به نظر می‌رسد کارشان متظاهرانه است و به نوعی می‌خواهند صدا را از جایی از گلو و دهان بیرون بدهند که قشنگ باشد. اصطلاحا می‌خواهند آن صداقشنگه را ارائه کنند.

-(می‌خندد) کار نباید براساس صرف صدای قشنگ باشد. من معتقدم گویندگی طرف، باید خوب باشد. شاید کار آن‌کسی که گویندگی کرده، به دل شما ننشسته است. به علاوه، آقای رسول‌زاده، جمله‌ای داشت که من هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. ایشان می‌گفت براثر مرور زمان، صدای ما صیقل خورده و مطلوب شده است. این جوان‌هایی که آمده‌اند، هنوز صدایشان صیقل پیدا نکرده است. شاید پس از سال‌ها این اتفاق برای آن‌ها هم بیافتد.

* راستی، این‌ شب‌ها شبکه تماشا سریال «قصه‌های جزیره» را پخش می‌کند.

-یادش به‌خیر، خانم رفعت!

* درباره این سریال تشکیکی وجود داشت که مدیر دوبلاژش سعید شرافت است یا رفعت هاشم‌پور؟

-نه. آقای شرافت که آن‌موقع درگذشته بود. خانم هاشم‌پور این سریال را دوبله کرد و خیلی هم خوش گذشت. خانم رفعت، خلاف چیزی که از بیرون می‌بینید، این‌قدر مهربان است که حد ندارد. ایشان خیلی لطف داشت. زمانی که مادرم در بیمارستان و مبتلا به سرطان بود، از نظر روحی اصلا حال مساعدی نداشتم. همان زمانی بود که مستند «صداهای ماندگار» در همان اتاق آپارات جام‌جم ضبط می‌شد. خانم رفعت، نگذاشت من در خانه بمانم. وادارم کرد که سر کار بیایم و آن‌قدر مصرانه این را از من خواست تا باعث شود سر کار، مساله مادرم از ذهنم بیرون برود. خانم رفعت دل این‌چنین مهربانی دارد و خیلی مادر است اما الان از کار خسته‌ و از برخی همکارها دلگیر است به همین دلیل ترجیح می‌دهد سر کار نیاید.

خانم رفعت دل این‌چنین مهربانی دارد و خیلی مادر است اما الان از کار خسته‌ و از برخی همکارها دلگیر است به همین دلیل ترجیح می‌دهد سر کار نیاید* ظاهرا آخرین فیلمی هم که حرف زده بود، فیلم هندی «گاهی خوشی گاهی غم» بود که به جای کاراکتر همسر آمیتا باچان بود.

-این فیلم یکی از قشنگ‌ترین فیلم‌های هندی است که دیگر شبیه‌اش ساخته نمی‌شود. می‌دانید که من هندی‌باز هستم!

* خانم غزنوی واقعا فیلم هندی را دوست دارید؟

-خیلی…

* آخر چرا صدای گوینده‌های درجه یک ما باید روی بازیگرهای هندی بنشیند؟

-نگویید این‌طور! فکرش را بکنید سینمای هند الان به کجا رسیده و ما کجا هستیم!

* هندی‌ها وارد فاز صنعت شدند و سینما را صنعتی دیدند.

-خب باشد. مگر آمریکا صنعت ندارد؟ سینمای هند از آمریکا جلو زده و ببینید که این فیلم‌ها در آمریکا چه می‌کنند.

* آخر فیلم هندی چه آورده‌ای برای منِ مخاطب دارد؟ آنچه ما دیده ایم فقط احساس است و آوازخوانی پشت درخت‌ها!

-الان دیگر درخت نیست. روی چمن‌ها می‌دوند (می‌خندد). این فیلم‌ها به قول شما احساسی هستند اما بعضی‌اوقات داستان‌هایی دارند که با خودتان فکر می‌کنید مگر هندی‌ها هم می‌توانند چنین چیزی بسازند.

* از روی آمریکایی‌ها هم کپی می‌کنند.

-بگذارید چیزی بگوییم. این یک دایره است. آمریکایی‌ها از روی هندی‌ها و هندی‌ها هم از روی دست آمریکایی‌ها می‌سازند. مگر چند داستان در کل جهان داریم؟ همه از هم تقلید می‌کنند، بعد با تغییر اسم، اثر جدید بیرون می‌دهند.

* پس شما هندی‌باز هستید!

-بله و درباره «گاهی خوشی گاهی غم» باید بگویم اگر خانم رفعت نبودند، قشنگ نمی‌شد. آقای جعفری که صاحب فیلم بودند، می‌خواستند دوبله فیلم با حضور گوینده‌های قدیمی کار شود.

* در استودیوی قرن بیست و یک؟

-بله و به همین دلیل گفت صداهای قدیمی را می‌خواهم. اگر خانم رفعت نبود که نمی‌شد. آقای جلیلوند هم که تازه به ایران برگشته بود، در دوبله فیلم حاضر شد. این فیلم‌، یکی از قشنگ‌ترین فیلم‌ها بود. آقای اسماعیلی به جای آمیتاب باچان حرف زد و سعید مظفری هم مدیر دوبلاژ بود. آمیتاب باچان در حال حاضر به سن و سالی رسیده که به نظرم صدای آقای اسماعیلی روی چهره و هیبتش می‌نشیند.

* یکی از کارهای بزرگی که در استودیوی قرن بیست و یک انجام شد، دوبله سری فیلم‌های «یاران اوشن» به مدیریت آقای خسروشاهی بود.

-بله. سه فیلم بود که من در دوبله یکی از آن‌ها حضور داشتم.

* از انیمیشن‌ها موردی را جا نیندازیم. یکی از کارهای شما گویندگی در «باخانمان» یا همان پرین بود که به جای مادر پرین گویندگی می‌کردید. مدیر دوبلاژ آن کار که بود؟

-آقای نباتی آن کار را دوبله کرد.

* خانم غزنوی یکی از مسائل مهمی که می‌خواستم از شما بپرسم، تفاوت دوبله‌های داخلی با دوبله‌های شبکه‌های خارج از کشور است. برخی از گویندگان از ایران رفته و در خارج از کشور مستقر شدند و با شبکه‌هایی مثل جم همکاری کردند. البته برخی از آن‌ها برگشتند اما یک بار یکی از فیلم‌هایی را که توسط شبکه جم دوبله شده، دیدم. بی‌تعارف و حقیقتا دوبله افتضاحی داشت. علت این تفاوت به نظر شما چیست؟

-دلیلش این است که این‌طرف گوینده‌های درجه یکی حاضر هستند و در خارج از کشور چنین گوینده‌هایی نیستند. گوینده‌هایی هم به خارج و چنین شبکه‌هایی رفتند که تاپ نبودند یعنی معمولی بودند.

* البته گوینده‌های خوبی هم سال‌ها پیش به خارج رفتند ولی کار نمی‌کنند و نبودشان باعث افسوس است. مثلا فریدون دائمی یا فریدون فرح‌اندوز، ناصر خاوری،‌ منصوره کاتبی یا خانم فریبا شاهین‌مقدم که حرفشان را هم زدیم. مثلا نبود خانم شاهین‌مقدم در کارهای جدید دوبله در حالی که بسیاری از خاطرات کودکی ما با صدای ایشان رقم‌ خورده، تاسف‌بار است.

– برای فریبا شرایطی پیش آمد که رفت. ناهید امیریان هم همین‌طور.

* سراغ بانوان گوینده پیشکسوت و فقید برویم. بحث بیان و ارائه تئاتری را کردیم، به نظرم ژاله کاظمی یکی از همان گوینده‌هایی است که این‌گونه بود اما ظاهرا اواخر عمرش از برخی همکاران گلایه داشته و به خاطر گویندگی‌شان به جای هنرپیشه‌هایی که او به جایشان حرف می‌زده، دلگیر بوده است!

دوبله باید طوری باشد که گوینده‌ها کنار هم بنشینند. یعنی همه عوامل باید کنار هم باشند. قدیم‌ها اینکاسترو داشتیم؛ ولی در صورتی که مثلا یکی از گوینده‌ها نمی‌توانست بیاید و مجبور می‌شدند تکه‌هایش را جدا بگیرند. الان متاسفانه دوبله‌ها اینکاسترو هستند-راستش ژاله این‌قدر بزرگ و مهم بود که هروقت می‌آمد، رل برای گویندگی داشت اما این اواخر از برخی از دوستان دلگیر بود. کم‌کاری این اواخرش به این دلیل بود که بیشتر در سفر بود و نقاشی می‌کرد و دیگر برایش مهم نبود که بیاید و حتما در فیلم حرف بزند. ببینید، ما با دوبله بزرگ شده‌ایم و اگر مدتی کار نکنیم، احساس می‌کنیم بی‌استفاده شده‌ایم. اگر سراغ کسی را نمی‌گیرند یا برای کار خبرش نمی‌کنند به این دلیل است که فکر می‌کنند اگر اطلاع بدهند، نمی‌آید اما ژاله هروقت که بود، مورد قبول بود و همیشه دوستش داشتند. ای کاش آن‌موقع دوربین بود و از کارش در دوبله فیلمبرداری می‌شد تا می‌دیدید چه هیجانی داشت. اصلا هنگام دوبله طور دیگری بود و واقعا نقش را بازی می‌کرد.

* یکی از نقش‌گویی‌های اخیر این گوینده در همان سریال «معصومیت از دست رفته» بود که اتفاقا مواجهه‌ای هم با شخصیتی داشت که شما جایش گویندگی می‌کردید. این سکانس واقعا عجیب بود چون هر دو فریادهای عجیب و غریبی داشتید. خاطرتان هست؟

-دوبله آن کار اینکاسترو (انفرادی) بود. من نقش‌ام را گفتم و ایشان هم بعدا جدا در استودیو نقشش را گفت. به همین دلیل متاسفانه ندیدم که در این کار چه اثری از خود به جا گذاشت. دوبله باید طوری باشد که گوینده‌ها کنار هم بنشینند. یعنی همه عوامل باید کنار هم باشند. قدیم‌ها اینکاسترو داشتیم ولی در صورتی که مثلا یکی از گوینده‌ها نمی‌توانست بیاید و مجبور می‌شدند تکه‌هایش را جدا بگیرند. الان متاسفانه دوبله‌ها اینکاسترو هستند. البته در جام‌جم این اتفاق به ندرت می‌افتد.

* یکی از گوینده‌های خوب زن دوبلاژ، پروین ملکوتی است که چندان نامی از او برده نمی‌شود. در دوبله «قصه‌های جزیره» هم حضور داشت.

-پروین بعد از برهه‌ای شرایطی داشت که نمی‌توانست مثل ما کل روز را در استودیو و مشغول کار باشد. به همین دلیل زمان‌هایی را مشخص می‌کردند که بیاید و کارش را ضبط کنند و برود. کم‌کاری‌اش به همین دلیل بود اما وقتی می‌آمد، خیلی خوب بود مثل حسین عرفانی. خدا رحمتشان کند، همه خوب‌ها رفته‌اند! بعضی‌ها در دوبله خیلی شاد بودند. عرفانی وقتی وارد می‌شد، صدای خنده‌اش از دور شنیده می‌شد. یعنی همه می‌فهمیدند که عرفانی آمده است. این مدتی که این گوینده از بین ما رفته، فکر می‌کنم اصلا جام‌جم و استودیو بدون عرفانی‌ چطور ممکن است؟

* وقتی اسم حسین عرفانی می‌آید، ناخودآگاه نام منوچهر والی‌زاده هم در ذهن نقش می‌بندد. یک همکاری مشترکی که شما با این دو گوینده داشتید، فیلم «مردان سیاه‌پوش» بود.

-وای! چه فیلم تهوع‌آوری بود!

* به خاطر سوسک‌ها؟

عرفانی وقتی وارد می‌شد، صدای خنده‌اش از دور شنیده می‌شد. یعنی همه می‌فهمیدند که عرفانی آمده است. این مدتی که این گوینده از بین ما رفته، فکر می‌کنم اصلا جام‌جم و استودیو بدون عرفانی‌ چطور ممکن است؟-بله. مرتب به آقای زند که مدیر دوبلاژ کار بود می‌گفتم آخر این چه فیلمی است که دوبله می‌کنی!؟ برخی فیلم‌ها که در ذهن می‌مانند به خاطر مسائل یا اتفاقات خاص‌شان هستند. این فیلم هم به دلیل سوسک‌هایش به یادم مانده است.

* یک سوال درباره تازه‌واردها! گوینده‌هایی که به تازگی در تست پذیرفته شده و به واحد دوبلاژ آمده‌اند، ظاهرا تحت آموزش زهره شکوفنده و سعید مظفری هستند.

-بله خانم شکوفنده این روزها مشغول بررسی صداها و اصطلاحا عیارسنجی آن‌هاست چون ممکن است مانند سال گذشته، عید امسال هم فیلم‌های زیادی برای دوبله بیاید. پارسال آقای نقی‌ئی و گوینده‌ها خیلی در تنگنا بودند چون گوینده کم و در همه ۶ سالن کار بود. برخی باید مرتب از این استودیو به آن استودیو می‌دویدند. این مدیر دوبلاژ باید صبر می‌کرد فلان گوینده کارش تمام بشود تا بیاید اما امسال نمی‌خواهند چنین اتفاقی بیفتد.

* پس تلویزیون با محدودیت گوینده روبروست! ظاهرا خیلی محدودیت مالی مطرح نیست.

-بله. ای کاش تلویزیون فیلم خوب بیاورد و پول خوب بدهد.

* از آن‌طرف هم فیلم خوب تولید نمی‌شود.

-نه، هست منتهی متاسفانه فیلم‌ها را با تحقیق و پژوهش نمی‌خرند.

* به نظرتان با این وضع دانلود و فیلم‌های زیرنویسی و در اختیار بودن عموم آثار در اینترنت، باز هم مردم پای تلویزیون می‌نشینند؟

-اگر فیلم خوب بیاید و دوبله بشود چراکه نه! فیلم خوب بیننده دارد. همین سریال «دلدادگان» که تولید تلویزیون خودمان بود، بیننده داشت. من هم می‌نشستم و می‌دیدم. من فصل دوم این سریال را خیلی دوست داشتم.

* به بحث گویندگان قدیمی زن برگردیم. شما با تاجی احمدی هم تجربه مشترک داشتید؟

-بله. بیشتر در استودیوی تلویزیون‌فیلم کار می‌کرد که خیلی‌وقت است دیگر فعال نیست و یک استودیوی دیگر هم بود در خیابان فاطمی.

* فکر می‌کردم به خاطر تفاوت نسل‌ها، دوبلوری مثل شما با گوینده‌ای مثل تاجی احمدی همکاری نداشته است!

-نه این‌که کارهای زیادی را در کنار هم باشیم، اما همدیگر را در استودیوها می‌دیدیم.

* مهین کسمایی چطور؟

-یکی از نازنین‌ترین گوینده‌ها بود.

* رل‌هایی بود که با صدای ایشان دیده‌ام و آرزو کردم کاش گوینده دیگری به جای این نقش حرف می‌زد.

-صدایش خیلی قشنگ بود!

* ولی به هر نقشی نمی‌خورد.

-طبعا همه صداها به همه نقش‌ها نمی‌خورد. با خانم کسمایی فیلمی را در استودیو دماوند کار کردیم که ۶ ماه روی اکران سینماها ماند. من و آرشاک قوکاسیان در آن فیلم گویندگی می‌کردیم و خانم کسمایی مدیر دوبلاژ بود.

* استودیو دماوند هم از آن استودیوهایی بوده که دور و برش بروبیابان بود.

-بله. تا دلتان بخواهد! اولین بار که می‌خواستم به این استودیو بروم با کپه‌های خاک روبرو شدم و نمی‌دانستم کجا باید بروم، آخر هم نشانی را پیدا نکردم و برگشتم.

* درباره مهین بزرگی و ایران بزرگمهر هم صحبت کنیم…

برادرم پیام آورد که مینو بدو! آقای مانی می‌گوید در هر حالی هستی، بجنب و خودت را برسان! من هم خودم را به استودیو رساندم. بخشی از کار را ضبط کردیم و به خانه رفتیم. سال تحویل را در منزل بودیم و بعد از یکی دو ساعت دوباره به استودیو رفتیم-مهین بزرگی خدا رحمتش کند، کسی بود که هرکاری از دستش بر می‌آمد. یعنی اگر می‌خواستی رئیس تلویزیون را ببینی، کافی بود به او بگویی. واقعا کار راه انداز و دلسوز بود و همیشه دوست داشت برای دیگران کاری کند. با ایران بزرگمهر هم خیلی کار کردم. چند سریال را در کنار هم گویندگی کردیم.

* از استودیوی تلویزیون‌فیلم گفتید. یکی از مدیردوبلاژهایی که در آن استودیو کار می‌کرد، محمد مانی بود.

-بله خاطره‌ای از آقای مانی برایتان بگویم. سریالی بود که آقای مانی کار می‌کرد و من در آن گویندگی می‌کردم. چند ساعتی به سال تحویل مانده بود و من در خانه بودم. گرفتار هم بودم. برادرم پیام آورد که مینو بدو! آقای مانی می‌گوید در هر حالی هستی، بجنب و خودت را برسان! من هم خودم را به استودیو رساندم. بخشی از کار را ضبط کردیم و به خانه رفتیم. سال تحویل را در منزل بودیم و بعد از یکی دو ساعت دوباره به استودیو رفتیم. مانی، این‌طور بود. اسم سریال را به خاطر ندارم اما خاطره خوبم از آن کار این بود که رئیس وقت تلویزیون به گوینده‌ها یک سکه هدیه داد. منتهی آن‌هایی که سن بیشتری داشتند، سکه کامل گرفتند و ما که کوچکتر بودیم، نیم‌سکه گرفتیم.

* سوال آخرم شاید خیلی کلیشه‌ای باید اما باید بپرسم که افق دوبله را چطور می‌بینید؟

-البته اگر افقی باشد…

* الان گوینده‌های جوانی مثل رضا آفتابی، سعید شیخ‌زاده یا افشین زینوری دارند مدیردوبلاژی می‌کنند و شماها که استادان این گوینده‌ها بودید برایشان گویندگی می‌کنید. خود این مساله نویدبخش اوضاع و شرایط خوبی نیست یعنی به میزانی که به خاطر فوت یا بازنشستگی، از کار دوبله خروجی داریم، به همان میزان ورودی داریم؟

-ورودی داریم اما باید به پختگی برسند. چاره‌ای هم نیست. باید صبر کرد تا این پختگی حاصل بشود. هیچ‌کس نمی‌تواند جای کسی دیگر را بگیرد. می‌توانند یک رل یک گوینده را بگویند، اما جایش را هرگز پر نمی‌کنند. همه گوینده‌های بزرگی که رفته‌اند، جایگزین نداشته‌اند. رل را می‌شود گفت اما نمی‌شود جایگزین گوینده شد.

* پس افق دوبله تاریک است؟

-روشن بودنش منوط به خیلی چیزهاست؛ اول باید فیلم خوب بیاید، گوینده به درستی تعلیم داده شود و دستمزدهای خوب بدهند.


منبع: مهر

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا